در شهر مكه، جوانی فقیر می زیست و همسری شایسته داشت.
روزی هنگام بازگشت از مسجدالحرام ، در راه كیسه ای یافت.
چون آن را گشود، دید هزار دینار طلا در آن است.
خوشحال نزد همسر آمد و داستان را باز گفت.
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: همسری شایسته , جوانی فقیر , شهر مكه , مسجدالحرام , دینار طلا , لقمه حرام , كیسه زر , درگاه خداوند ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد